سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ساعت 10:31 صبح پنج شنبه 89/6/11

سلام
طاعات و عباداتتون قبول حق
امروز هرچی منتظر یه پیام از یار شدیم گویا ایشان هم منتظر پیام از ما بوده و ....
درگیر کار هستم اساسی و خانمکل هم رفته اند جهت پرداخت اقساط وام ها
خدا بخیر کند عواقب اینقبیل وامها را
امشب دلم گرفته برای قدر
انا انزلناه فی لیله القدر
اگر حالتان بود و باران گرفت ..... دعایی بحال بیابان کنبد


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:44 صبح شنبه 89/6/6

سلام
صبح توی راه برای خانمکل پیام دادم و اون هم جواب داد که بماند این سری ....
ولی ایشون فرمودند که برنامه هایی سراسر موفقیت و درست
.: درست :.    خیلی پرمعنی بود حداقل برای من
داریم به زمان عروسی نزدیک میشیم و خونه هنوز آماده نشده
خدا بخیر کنه
ایشون استرس و من هم که دیگه هیچ !!!!


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:16 عصر یکشنبه 89/5/31

دیروز حالم خوب نبود و 3 ساعت مرخصی ساعتی گرفتم و رفتم خونه - حالم خراب بود اساسی
روزه رو که باز کردم و شرمنده خدا شدم
تا ساعت 11 شب نفهمیدم چطور گذروندم
امروز  حالم بهتره ولی خوب نشدم هنوز
خانمکل برعکس هر روز ، امروز پیامک نزد بلکه تلفنی تماس گرفت
مث انسانهای باکلاس شدم
عصر باید بریم برای انتخاب سرامیک
قراره خونه پدرم رو بازسازی کنیم و ساکن بشیم بغل دل بابا
خدا حفظش کنه
دارم دیگه دوماد دوماد میشم


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:44 صبح شنبه 89/5/30

دوروزی مأموریت بودم ، چهارشنبه و پنجشنبه
شنبه اومدم شرکت و تا اومدم برا خانمکل یه پیامک بدم ایشون زنگ زدند
خوابشون میومده و صبح نرفتند سرکار و ساعت 9 قصد عزیمت داشتند
من هم شب قبلش تا ساعت 12 و نیم خونه داداشم مهمان باشم  همینطور میشم خوب
البت من هم همینطور شدم ، سرما که خورم ، سرم درد میکنه ، گلودرد دارم ولی بدتر از همه
سه دقیقه مونده به اذان صبح خانمکل بهم زنگ زد و از خواب بیدار شدم و فقط دو تا لیوان آب خوردم
گرسنه ام در حد تیم ملی

آخه خانم من ، جان من ، عمر من ، شما که میخوای منو از خواب بپرونی خوب ساعت 4 زنگ بزن

گرسنه ام و حالم مساعد نیست : انا لله و انا الیه راجعون


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:0 عصر یکشنبه 89/5/24

امروز گزارش مأموریت هفته گذشته رو نوشتم
سه روز رفته بودم اراک

صبح پیامک دادم به خانمگل :
سلام     اول صبح یه آرزو برات فرستادم     صبحت بخیر و ایام بکام باد     موفق تر باشیم

و همسرم مرقوم فرمودند :
سلام   خوبی؟    صبح شما هم بخیر      فلش من گم شده      نمیدونم کجاست    گمش کردم

و من صبح تا حالا در حسرت فلش خانم و ناراحت...   غصه امروز ما درد فلشه


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:22 عصر یکشنبه 89/5/17

امروز صبح با خانم رفتیم برای وام بانک مسکن
بعد با همراه ایشون رفتم محل کارشون و با یه تاکسی اومدم محل کار خودم
گذشته از 4000 تومان کرایه خودرو و پیامک مخابرات مبنی بر قبض 330000 ریالی

خانم عزیز پیامک فرمودند :رسیدی یه زنگ بزن .
و من رسیده و نرسیده درگیر کار و یادم رفت بزنگم فقط توی راه بهش پیام دادم : اگه همه مقامات و مسئولین محافظ دارن ، تو فدایی داری که اونم منم
زی زی بودن باید نمود داشته باشه خوب ...... !!!! خدا بخیر کنه زنگ نزدن منو !!


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:2 عصر شنبه 89/5/16

دستم به صفحه کلید رفت دوباره ... خدا رو شکر .............
از این به بعد هر روزه مینویسم - تا اونجاییکه بشه .....

یک پیامکی از دوستی آمد
حدود یکسال پیش
تاحالا بسیار زیادتر از بقیه خونده ام
(( در کوی تو معروفم و از روی تو محروم .... گرگ دهن آلوده یوسف ندریده ))
عجیب در ذات این شعر مونده ام

* امروز خانمم زودتر برای من پیامک داد :
سلام صبح عالی متعالی - خوبی همسر عزیزم - خواب خوش - هفته ای پر از شادی و موفقیت

** و من بعد از او برایش پیامک دادم :
سلام زیبنده ترین هدیه من به توست - و آرزوی سلامتی بهترین آرزوها


¤ نویسنده: عماد یونسی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
3
:: بازدید دیروز ::
9
:: کل بازدیدها ::
168494

:: درباره من ::


:: لینک به وبلاگ ::


::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

احمدی . احمدی نژاد . ازدواج . انتخابات . انیشتن . بار گران . بروجردی . پیامک . تاهل . جمهوری . چیز . دزدی . دهمین . روزنوشت . ریاست . سفر استانی . سیاست . شعر . شیعه . عشق . غارت . مناظره . موسوی . میرحسین . نژاد . همسر . واقعیت .

:: آرشیو ::

سیاست خارجی
سیاست داخلی
جمهوری خودمختار آزاد اسلامی
خاطرات
مناسبت ها
.............

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو